جزئیات نجات مادر بیمار با تماس دختر 4 ساله ، توضیحات اورژانس درباره اقدام دختر باهوش

به گزارش ارانیوز، دختربچه 4 ساله با اورژانس تماس گرفت و گفت: سلام، ما یه مریض داریم اینجا. می تونید بیایید؟ مریض مامانمه. می تونید ببریدش بیمارستان؟ مامانم پا نمی شه.

جزئیات نجات مادر بیمار با تماس دختر 4 ساله ، توضیحات اورژانس درباره اقدام دختر باهوش

به گزارش خبرنگاران، دختر 4ساله ای که همراه پدر و مادرش در شهر سوران واقع در استان سیستان و بلوچستان زندگی می نماید، چند روز قبل متوجه بی حالی مادرش شد. مادر او سابقه بیماری داشت و از قبل به او گفته بود که اگر روزی حالم بد شد با اورژانس تماس بگیر و یاری بخواه. آن روز مادر بعد از آنکه او را صدا کرد، دچار تشنج و در ادامه بی هوش شد. آن موقع به جز دختر 4ساله هیچ کس در خانه نبود و فقط او بود که می توانست به مادر بیمارش یاری کند. با اینکه او از شرایط مادرش ترسیده بود اما گوشی تلفن را برداشت و با اورژانس 115تماس گرفت.

امدادگران اورژانس در محل حادثه

دختر 4ساله آن روز با همان لحن بچگانه توانست اپراتور اورژانس را قانع کند که اتفاقی بدی برای مادرش اتفاق افتاده است. دقایقی پس از این مکالمه تلفنی امدادگران اورژانس خود را به محل حادثه رساندند. آنها بعد از انجام اقدامات اولیه زن بیمار را که آن موقع بی هوش بود به نزدیک ترین مرکز درمانی انتقال دادند و او در نهایت از آنجا به بیمارستانی در سراوان منتقل شد و با هوشیاری دختر خردسالش، شکیبای اپراتور اورژانس و حضور به موقع امدادگران از مرگ نجات یافت.

روایت اورژانس

مهدیه فتحی، همان اپراتور شکیبا اورژانس 115 زاهدان است که توانست با دختر 4ساله صحبت کند و پس از اطلاع از جزئیات حادثه و محل آن، امدادگران را به آنجا بفرستد.

او که کارشناس اتاق عمل است و از یک سال و نیم قبل در مرکز فوریت های 115 زاهدان مشغول به کار شده است در این باره به خبرنگاران می گوید: تقریبا نیمی از تماس های تلفنی که با اورژانس 115 زاهدان گرفته می گردد مزاحمت است. به خصوص اغلب بچه هایی که با ما تماس می گیرند ایجاد مزاحمت می نمایند. بیشتر اوقات بعد از اعزام آمبولانس معلوم می گردد که تماس، مزاحمت بوده است. در این شرایط اگر فردی که مشکل حادی مثل مسائل قلبی، تنفسی یا تصادف داشته باشد ما با کمبود نیرو روبرو می شویم و ممکن است همکارانم دیر به محل حادثه برسند.

او در ادامه می گوید: آن روز حدود ساعت 10صبح بود که این دختربچه تماس گرفت. ابتدا فکر کردم قصد مزاحمت دارد. به همین علت کوشش کردم با او صحبت کنم تا متوجه گردد تماسش واقعی است. وقتی او گوشی را نزدیک مادرش گرفت و من صدای نفس کشیدن و ناله او را شنیدم مطمئن شدم که واقعا برای مادرش مسئله ای پیش آمده است. دختربچه خیلی کوچک بود و نمی توانست آدرس خانه شان را اعلام کند؛ مثلا وقتی من آدرس را پرسیدم او گفت ما در نوبت4 هستیم. این نام برایم آشنا بود و در ادامه فهمیدم که منظور دختر کوچولو نبوت4 است. همان موقع بود که من آمبولانس را به محل حادثه اعزام کردم.

این کارشناس وظیفه شناس اورژانس زاهدان به این گفت وگو اکتفا نکرد و چند دقیقه بعد خودش با دخترکوچولو تماس گرفت. او در این باره می گوید: وقتی با دختر کوچولو تماس گرفتم او این بار گوشی را به خانمی که همسایه شان است داد و از او خواهش کردم تا زمان رسیدن آمبولانس بالای سر بیمار برود. او گفت بیمار بی هوش روی زمین افتاده است. از او پرسیدم که آیا بیمار نفس می کشد که او گفت نمی دانم. گفتم ببین که قفسه سینه اش تکان می خورد که او جواب مثبت داد و معلوم شد نفس می کشد. در این شرایط به او گفتم که بیمار را به پهلو بخواباند و لحظاتی بعد همکارانم به آنجا رسیدند و به این ترتیب بیمار به مرکز درمانی منتقل شد و نجات یافت. این نخستین مرتبه ای نبود که این کارشناس اورژانس به طور تلفنی توانسته بود باعث نجات بیماری گردد.

او درباره حادثه مشابهی که چند وقت قبل اتفاق افتاده بود می گوید: فردی با اورژانس تماس گرفته بود و درحالی که خیلی ناراحت و مضطرب بود گفت که پسر 6ساله اش دچار ایست قلبی شده است. او و همسرش گریه می کردند و کاری از دست شان ساخته نبود. می گفتند که پسربچه نفس نمی کشد. اول آنها را آرام کردم و در ادامه با همکاری خوبشان همزمان با اعزام آمبولانس هدایت شان کردم. پدر فرزندش را ماساژ قلبی داد و مادر هم به او نفس مصنوعی داد و به این ترتیب آنها توانستند خودشان فرزندشان را احیا نمایند و لحظاتی بعد هم همکارانم به آنجا رسیدند و بیمار 6ساله به بیمارستان منتقل شد. این کارشناس اورژانس در ادامه می گوید: من در تماس دخترکوچولو کوشش کردم طوری با او صحبت کنم که حرف هایش را ادامه دهد و خدا را شکر مادرش نجات پیدا کرد.

گفت وگوی اپراتور اورژانس با دختربچه

بعد از آنکه دختربچه با اورژانس115 تماس گرفت این مکالمه بین او و اپراتور شکل گرفت:

اورژانس بفرمایید.

سلام. ما یک مریض داریم اینجا. تشنج نموده. می تونید بیایید؟

مریض کیه؟

مریض مامانمه. مریض شده. می تونید ببریدش بیمارستان؟

بله می تونیم. گوشی رو بده به مامانت.

مامانم پا نمی شه.

من دارم صدای یک نفر را می شنوم. گوشی رو بده بهش.

این صدای تلویزیونه.

گوشی را بده به یک بزرگتر.

(در این هنگام کودک گوشی را به نزدیکی مادرش می برد و صدای نفس کشیدن او شنیده می گردد.)

الو. الو

الو. یک مریض اینجا داریم.

می تونی آدرس بدی؟

نوبت 4، سر کوچه، خیابان سرباز

کجا؟ چنین جایی نداریم. کدام شهر هستی؟ زاهدانی، خاشی، کجایی؟

سوران، سوران

منظورت از نوبت4، نبوت4 هستش؟

بله

کسی نزدیکت نیست که بتونه آدرس بده؟

همسایه مون هستش. الان شما بیمارستانی؟

بله.

(کودک درحالی که گوشی را در دستش گرفته دوان دوان از خانه بیرون می رود و درِ خانه همسایه را می زند و گوشی را به پسر همسایه می دهد)

الو سلام. آدرس آنجا را می دهی؟

اینجا سوران است. مسکن مهر، نبوت4.

شما چند سالته؟ می تونی بری داخل خانه دختربچه ببینی حال مادرش چطوره؟

15سالمه. مادرش مریضه.

می تونی بری خانه شان؟

نه من دارم آماده می شم برم مدرسه. نمی تونم برم.

من آمبولانس را فرستادم. می خواهم بفهمم حال مریض چطوره؟ به جز تو چه کسی آنجا است؟

هیچ کس خانه مان نیست. فقط خودم هستم.

می تونی بری داخل خانه شان؟

نه نمی تونم.

می تونی سر کوچه بری تا آمبولانس برسه و آنجا را پیدا کنه؟

بله. می تونم.

خب، همانجا سرکوچه بایست تا آمبولانس برسه.

منبع: همشهری آنلاین
انتشار: 2 اسفند 1401 بروزرسانی: 2 اسفند 1401 گردآورنده: eranews.ir شناسه مطلب: 1912

به "جزئیات نجات مادر بیمار با تماس دختر 4 ساله ، توضیحات اورژانس درباره اقدام دختر باهوش" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جزئیات نجات مادر بیمار با تماس دختر 4 ساله ، توضیحات اورژانس درباره اقدام دختر باهوش"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید